تو ترکم کردی
پارت ۱۵
ویو نارا:
وقتی دتتره این حرفو زد خیلی ناراحت شدم یعنی داداشم فقط برای فروش من منو از بهزیستی گرفت نه امکان نداره دروغه چطوره از خودش بپرسم ولی خب قطعا میگه بهتره نه از این هرزه و نه از اتفاق چیزی بهش نگم اینطوری بهتره هوا داشت تاریک میشد بلند شدم رفتم داخل
ن.او عزیزم کجا بودی داشتم دنبالت میگشتم
چیزی نیست داداش پشت عمارت بودم ببخشید نگران شدید
ن. نه عزیزم این چه حرفبه دورت بگردم اشکال نداره راستی نارا تو حالت خوبه؟
بله داداش چطور؟
ن. هیچی حس کردم ناراحتی
نه من خوبم شب بخیر
ن. باشه شب بخیر
ویو نامجون:
نمیدونم چرا نارا داشت اینطوری رفتار میکرد یعنی چی شده یکم نگرانشم اما بیخیال حتما حالش خوبه دیگه رفتم تو اتاقم کم کم خوابم برد
(فلش بک به دو هفته بعد)
(فلش بک به صبح زود)
ویو نارا:
از خواب بلند شدم ساعت پنج صبح بود خیلی زوده اما بلند شدم رفتم توی حیاط یکم قدم بزنم کلارا این دو هفته زیاد جلوی راهم نبود اما دوباره دیدمش اومد سمتم
ک. هرزه اینجا چیکار میکنی
تو یکی خفه شو فقط هرزه تویی من مثل تو برده اینجا نیستم پس دهنتو ببند و حدتو بدون
ک. ساکت شو ببینم دختره عوضی ببین بهتره جلوی رسیدن من به نامجون جونمو نگیری وگرنه بد میبینی فهمیدی
خفه شو دخترع جن*ده واسه من فاز نگیر تو کی هستی مثلا که بخوای خودتو به داداش من نزدیک کنی؟
ک. برو ببینم بچه واسه من زبون درازی نکن
(یه مشت محکم به قلب نارا میزنه)
اخ عوضی چیکار میکنه
ک. برو بابا حقته دیگه هم با من در نیوفت
ویو ادمین:
نارا خیلی درد داشت و به قلبش فشار اومده بود آروم بلند شد و رفت تو اتاقش و قرص خورد بعدم آروم دراز کشید
ویو نارا:
هنوز خیلی درد داشتم اما درست میشه بهتره از رفتارای کلارا به داداشم نگم سرش شلوغه بعدا بهش میگم فعلا تازه داره اذیتم میکنه دخترع هرزه بیخیال بلند شدم رفتم پایین سر میز صبحونه داداشمم اومد
ن. سلام عزیزم صبح بخیر
سلام داداش صبح شماهم بخیر
ن.نارا حالت خوبه انگار چشمات قرمزه(چون گریه کرده) چیزی شده؟
نه داداش من حالم خوبه نگران نباشین
ن. اوکی عزیزم اگر چیزی شد بهم بگو
چشم
ن. آفرین
ویو نامجون:
واقعا حس میکنم نارا یچیزی رو ازم پنهون میکنه اما بروش نمیاره نمیدونم چرا چیزی نمیگه انگار این چند وقته با کلارا زیاد حرف میزنه اون هرزه از من خوشش میاد اما من ازش متنفرم باید بپرسم ازش
ن. کلارا
ک. بله
ن. میدونی نارا چشه
ک. چی نارا خب نه من از کجا بدونم آخه
ن. خیلی خب فهمیدی بگو
ک. چشم
ادامه دارد....
بخشید کم بود الان ایده ندارم
ویو نارا:
وقتی دتتره این حرفو زد خیلی ناراحت شدم یعنی داداشم فقط برای فروش من منو از بهزیستی گرفت نه امکان نداره دروغه چطوره از خودش بپرسم ولی خب قطعا میگه بهتره نه از این هرزه و نه از اتفاق چیزی بهش نگم اینطوری بهتره هوا داشت تاریک میشد بلند شدم رفتم داخل
ن.او عزیزم کجا بودی داشتم دنبالت میگشتم
چیزی نیست داداش پشت عمارت بودم ببخشید نگران شدید
ن. نه عزیزم این چه حرفبه دورت بگردم اشکال نداره راستی نارا تو حالت خوبه؟
بله داداش چطور؟
ن. هیچی حس کردم ناراحتی
نه من خوبم شب بخیر
ن. باشه شب بخیر
ویو نامجون:
نمیدونم چرا نارا داشت اینطوری رفتار میکرد یعنی چی شده یکم نگرانشم اما بیخیال حتما حالش خوبه دیگه رفتم تو اتاقم کم کم خوابم برد
(فلش بک به دو هفته بعد)
(فلش بک به صبح زود)
ویو نارا:
از خواب بلند شدم ساعت پنج صبح بود خیلی زوده اما بلند شدم رفتم توی حیاط یکم قدم بزنم کلارا این دو هفته زیاد جلوی راهم نبود اما دوباره دیدمش اومد سمتم
ک. هرزه اینجا چیکار میکنی
تو یکی خفه شو فقط هرزه تویی من مثل تو برده اینجا نیستم پس دهنتو ببند و حدتو بدون
ک. ساکت شو ببینم دختره عوضی ببین بهتره جلوی رسیدن من به نامجون جونمو نگیری وگرنه بد میبینی فهمیدی
خفه شو دخترع جن*ده واسه من فاز نگیر تو کی هستی مثلا که بخوای خودتو به داداش من نزدیک کنی؟
ک. برو ببینم بچه واسه من زبون درازی نکن
(یه مشت محکم به قلب نارا میزنه)
اخ عوضی چیکار میکنه
ک. برو بابا حقته دیگه هم با من در نیوفت
ویو ادمین:
نارا خیلی درد داشت و به قلبش فشار اومده بود آروم بلند شد و رفت تو اتاقش و قرص خورد بعدم آروم دراز کشید
ویو نارا:
هنوز خیلی درد داشتم اما درست میشه بهتره از رفتارای کلارا به داداشم نگم سرش شلوغه بعدا بهش میگم فعلا تازه داره اذیتم میکنه دخترع هرزه بیخیال بلند شدم رفتم پایین سر میز صبحونه داداشمم اومد
ن. سلام عزیزم صبح بخیر
سلام داداش صبح شماهم بخیر
ن.نارا حالت خوبه انگار چشمات قرمزه(چون گریه کرده) چیزی شده؟
نه داداش من حالم خوبه نگران نباشین
ن. اوکی عزیزم اگر چیزی شد بهم بگو
چشم
ن. آفرین
ویو نامجون:
واقعا حس میکنم نارا یچیزی رو ازم پنهون میکنه اما بروش نمیاره نمیدونم چرا چیزی نمیگه انگار این چند وقته با کلارا زیاد حرف میزنه اون هرزه از من خوشش میاد اما من ازش متنفرم باید بپرسم ازش
ن. کلارا
ک. بله
ن. میدونی نارا چشه
ک. چی نارا خب نه من از کجا بدونم آخه
ن. خیلی خب فهمیدی بگو
ک. چشم
ادامه دارد....
بخشید کم بود الان ایده ندارم
- ۶.۵k
- ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط